خوش بیا با ما درین دریا نشین


آبرو می بایدت با ما نشین

مجلس عشق است و ما مست و خراب


عاشقانه خوش بیا اینجا نشین

خانهٔ دل خلوت خالی اوست


جاودان در جنت المأوی نشین

از بلا چون کار ما بالا گرفت


گر بلائی یافتی بالا نشین

این و آن بگذار برخیز از همه


همچو ما با یار بی همتا نشین

جمله اشیا مصحف آیات اوست


شرح اسما خوان و با اسما نشین

در خرابات مغان سید بجو


سر بنه در پای خم از پا نشین